- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
به گـفتههای موثـق روایت است اینجا نفس کشیدنمان هم عبادت است اینجا بیا به مجلس شمس الشموس و نیت کن که بـودن تو یقـیـناً زیارت است اینجا بیار حاجت خود را که وقت باران است که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
تشنه سیراب شود از نم باران، خوب است در گذرگاه سحر، زلف پریشان خوب است حالمان در حرمت خسرو خوبان، خوب است پشت درهای حرم منتظر نان، خوب است سایـۀ لـطف شما از سرمـان کـم نشود گردنم هیچ کجا جز حرمت خـم نشود نیست بودم که به دستور تو ایجاد شدم مـن اسیـرم که به دستـان تو آزاد شدم غصهها رفت ز یادم همه، دلشاد شدم بـا نگـاهـت بـه خـودم آمـدم آبـاد شـدم اثر وضعـی چـشمـان تو غـوغـا کرده قطره را در وسط صحن تو دریا کرده شاد هستم که دوباره شب میلاد شماست دست بر سينه گذاريد كه هنگام دعاست جای جای حرمت مأمن هر شاه و گداست به دلـم آمده آقا که حـریمت دل ماست دل ميان حرمت رنگ و جلا میگيرد مس جان میدهد و شمش طلا میگيرد مست و هوشیار، برای تو چه فرقی دارد خواب و بیدار، برای تو چه فرقی دارد شخص بیمار، برای تو چه فرقی دارد و گـنهکار، بـرای تو چه فـرقـی دارد هرکه آمد حرمت از کرمت خواهی داد جا به ما از کرمت در حرمت خواهی داد هرکه آید به حرم دست تهی رد نشود سایـهات کـم ز سـر آنکـه نـیـاید نشود راهی صحن و سرایت که مردد نشود دل هرکس به تو نزدیک شد اسود نشود دولت عـشـقی و در عـشق خـدایی آقا واقـعـاً درخـور مـعـنـای رضـایـی آقا کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت یک زن ویلچری، روی دوتا پا برگشت شیعه شد یکنفر، از دین مسیحا برگشت مُرده در صحن گوهرشاد به دنیا برگشت من به قربان تو و معجزههای حرمت زنده کرده ست مرا فکر دم و بازدمت تو میان دل هر غـمزدهای جان هستی تو چراغ شب تاریک خراسان هستی همه چون نوکر دربار و تو سلطان هستی الگـوی رهـبری کـشور ایـران هستی از ازل در دل او لطف شما بیحد شد رهـبرم با نظـرت اهل خود مشهد شد شعر چشمان تو دیوان غـزل را آورد مــژدۀ آمــدنـت ابــر عــسـل را آورد سوی مشهد بخـدا لات محـل را آورد و خـدا حی عـلی خیر العـمـل را آورد آمـدم بــاز پـنــاهـم بـده آقـای رئــوف شده یک بار تو راهم بده آقای رئوف سالـیانیست که با اسم رضایت، بـندم به هـمـین حالت دربـنـد، رضایـتـمندم شکر حق در شب میلاد شما خُـرسندم گـوشه باب جـوادت گـرهای مـیبـنـدم مرغ باغ رضویم که بهـشـتم آنجاست مسجد و کعبه و محراب و کنشتم آنجاست آهــوانـه بـه هــوای حــرمـت آمــدهام زیـر بــاران عـجـیـب کـرمـت آمـدهام بـه امــیــد کــرم دم بـه دمـت آمـــدهام خـاک راهـم که به زیـر قـدمت آمدهام وقت آن است که با روضه منوّر گردم بـا دم یـابن شبـیـب تو مـعـطـر گـردم مطب لـطف تو را دیـدم و بیـمار شدم واقـعـاً در حـرمت بود که بـیـدار شدم دعبلت گشتم و از لطف تو هوشیار شدم من به امیـد عـطـای تو گـنـه کار شدم همهام نذر تو ای شافع عـالی درجات جهت زود رسیدن به خراسان صلوت چَه چَه چلچله و شانه بسر وصف شماست و درخشندگی شمس و قمر وصف شماست بضعة منّی پیغمبر، در صف شماست هَا عَلیٌ بَشَرٌ کَیفَ بَشَر وصف شماست همه جا وصف شما هست ولی کن محدود مادرت روز ازل شعر برای تو سرود پـسر ارشـد مـوسی! یـد مـوسی داری سـایـهای روی سـر مـردم دنـیـا داری مثل زهرا و عـلی در دل ما جا داری آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری هیبـتت حیدری و عصمت تو زهرایی کـوری چـشـم حـسـودان، چقـدر آقایی بارها در حـرمت عـقـده گـشایی کردم تو شـدی شـاه بـرای تو گـدایـی کـردم و دم پـنـجـره فــولاد دعــایــی کــردم با دعـا در دل آقـام چـه جــایـی کـردم در حرم، حاجت من گشته روا بسم الله هر که دارد هـوس کرب و بلا بسم الله واقـعـاً ذات حسیـنی شما معـلـوم است خواهرت مثل عقیله چقدر معصوم است کربلا زینب و، قم، فاطمۀ معصومه ست زینبت بود، که عاشق شدنش محکوم است وقت آن است گریزی زنم از عشق به عشق ذکر لا یوم کیومک ز دو بانوی دمشق نام اربـاب گـذر واژۀ بین الـملـلیست مادح مجلس اصلیش خداوند جلیست حال با اینکه همه مزه لبها عسلیست نمک مجلس ما نام حسین ابنعلیست کمتر از چند دهه مانده بگوئـیم حسین تن بیرأس تو جامانده، بگوییم: حسین
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام
کـسی که دلـی مسـتِ جـانـان ندارد به جانان قسم میخورم جـان ندارد کـمالم تـویی بیتو نُقـصانِ مَحـضَم چـونـان داستـانـی که پـایـان نـدارد چه آرامشــی مـیدمی بـر وجـودم! که دریـای دل، مـیلِ طـوفـان ندارد حَـیات و مَـمات مـنی، شـک ندارم که این زنـدگی بیتـو اِمکـان ندارد بـه آبـادیِ وادیِ عــشــق ســوگــنـد جـهـانَـم بــدونِ تـو، سـامـان نـدارد مُسلـمان نـمیدانَـمـش مُـسـلـمـی را که بر عـشـق پـاک تو ایـمـان ندارد نـیـاورده شُـکـری بجـا بـنـدهای که به الطـاف بسیــارت، اِذعـان ندارد شِفاچیست غیر از مریض تو بودن؟ مـریـضت نـیـازی به درمـان ندارد خسارت به من خورد از عشق اغیار بنازم به عشـقت که خُـسران ندارد دلــم جـز تـمــنّـای وصـل مُــدامـت تـمـنّــایـی از حَـیّ سُـبــحـان نـدارد چه بهتر چه بهـتر جدا گردد از تن سـری کـه هـوای خـراســان نـدارد غلط گفته آن کس گـفته ست هرگز رَعـیّت، عـلاقــه به سُـلطـان ندارد که در کشورِ عشقِ سلطان، رعیّت پـنـاهـی به جُـز کُـنـج ایـوان نـدارد الـهـی بـه قـربان نـامت که ذکـرش کَــم از لــذّت خــتــمِ قُــرآن نــدارد ز بس سفره داری و مهمان نوازی فــقــیـرِ حــرم، غــصّـۀ نـان نـدارد شـبـیـه مـزارِ تـو در چـارفـصـلـش حــریــمـی گــدایِ فـــراوان نــدارد سـحـرهـای دلچـسبِ کـویِ تو دارد صفـایـی که صـبـحِ گـلـستان نـدارد گرفـته ست فـیروزه از خاک پایت جـلایـی کـه لـعـل بَـدَخـشـان نـدارد شـده مـحـوِ بـالایِ گُـلـدسـتـههـایـت اگـر زائـرت، چـشـم گـریان نـدارد تـو سـرچـشـمۀ نـوری و آسـتـانـت شبـی نیـست که نـور بــاران ندارد مرا کلبِ کهفِ خودت کن، که دیدم وفـایـی که سگ دارد انسـان ندارد اباصـلْت در خـانـهات یـافت شـأنی که در اوج حشمت، سلـیـمان ندارد جهان مجاز و حـقـیـقـت به جـز تو رضـایِ خــدا، کــارگــردان نـدارد سُخن یک کلام است آن هم همین است که این زنـدگی بیتـو امکـان ندارد دَمِ صحــنِ تو حال من معـنوی شد غـزل شد قـصیده سپس مثـنوی شد کـبوتـرصفت پَـر کـشیـدم به مشهـد عجب وقت خوبی رسیدم به مشهـد که در شهر قم کردهام، وعـده با تو که باشم شبی را به ذی القعده با تو صــدایِ گـدایت بـلـنـد است بـشـنـو و این آه یک مـسـتـمـنـد است بشنو نـیـازی به عـشـق مَـجـازی نــدارم من اصـلاً به جـز تو نیـازی نـدارم رفـیـقِ فـقــیـرانِ عـالــم، نـگــاهـی به سوزم به اشکم به حالم، نگـاهی به من که خـرابِ خـرابـم نـگـاهـی نگـاهـی که مـستی کـنم گـاه گـاهی بــه دامت گــرفـتــاری آزاد بــاشـم فـقـط جــلدِ صحــنِ گُـهـرشاد بـاشم أغــثـنـی! مُــرادم بـده، ای مُـــرادم که السّـاعـه، نـزدیکِ بابُ الجـوادم کمک کن که تصمیم قـاطع بگـیـرم و بـا دیـدنِ صحــن جـامع، بگـیـرم دمی را که در وصف تو گفته جامی بـخـوانـم تو را با همین لحن عامی ســلامٌ عــلـیٰ آل طـاهــا و یـاسـیـن ســلامٌ عــلـیٰ آل خـیــر الـنـبــیـیـن ســلامٌ عــلـیٰ روضـةٍ حَــلّ فـیــهـا امـامٌ یُـبـاهـی بِـهِ الــمُـلْـکُ والـدّیـن
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
شکر خـدا که باز طبـیب آفـریـدهاند یک نـام آشـنـای غـریب آفـریـدهاند تنها فقط به خاطر فردوس مشهد است آری اگر که حکمت سیب آفریدهاند دیدم فـرشتهای به در خُـلـد می نوشت تو آمدی و شعـر ولایت قصیـده شد تو آمدی و باز به ما جان دمیده شد قـلبـم بـدون عـشق شما میشـود فـلـج
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
مـاه را در شب هجـران برسانید فـقط مـژدهای در دل طوفـان برسانـید فـقط به کویری که ندیده است به خود برگ و بری خـبـر از بـارش بـاران بـرسانـید فـقط من همان گـمشدهام، راه بلـدهـا من را بـه در خـانـه جـانـان بـرسانـیـد فــقـط همه درهای جهان را به روی ما بستند دست ما را به خـراسان برسانـید فقط گر حـرم قسمت ما نیـست سلام ما را به عـزیـز دل ایـران بـرسـانـیـد فـقـط شب عید است و خراسان چه قیامت شده است مرغ دل باز هوایی زیارت شده است چـاره آخـر ما پـنـجـره فــولاد رضــا میکـند معـجـزهها پـنجره فولاد رضا گفت تا زائر دلسوخـتهای: جان جـواد هـمـه را داد شـفـا پنجـره فـولاد رضا ملجأ خوب و بد مردم ایران اینجاست دردهـا کـرده دوا پـنجـره فـولاد رضا آی شش گوشه ندیـده نشو مـأیـوس بیا میدهـد کرب و بلا پنجره فولاد رضا به تـلافـیِّ مـسلـمان شدن سلـمـان بود که به ما داد خـدا، پنجـره فولاد رضا پشت این پنجرهها معجزه ناممکن نیست شک ندارم که تمام گرهها واشدنی ست کرده وابسته مرا حال و هوای حرمت خیر دیدم به خدا از همه جای حرمت روز و شب اهل یقین دور سرت میگردند هـمه صاحب نـفـسانـند گـدای حـرمت بهترین ثانیهها با تو رقم خواهد خورد بهـترین خاطرهها خاطرههای حرمت حـال آدم وسـط صحـن تـو جـا میآیـد به خدا مست کننده است هوای حرمت بطلب بـاز من بیسـر و پـا را سلطان شده بـدجـور دلـم تـنگ برای حـرمت حرمت تکیه گه من شده از کل وجود به ضریحت برسان دست مرا زود به زود شکـر لله که شـدم نــوکـر خـانـه زادت گـشتـه آرام هـمـیـشه دل من بـا یـادت تـو پـنـاه مـنـی و نـسـل مـن و اجـدادم من گـرفـتـار تو و نسل تو و اجـدادت به تو هر روز سلامی ندهـم میمـیرم من اگر خوب اگر بد به تو کردم عادت در میـان هـمه دلـبـاخـتگـانت مشهـور به شب معجزهها گـشته شب میـلادت مسجد و میکده دادند به هم دست به دست در دل صحـن پُـر آوازۀ گوهـرشادت جـمع شد در حـرم تو هـمه زیـبایی ها هیچ جا بیـن جهـان نیست شبـیه اینجا زائر تو به جهان رغبتش از یادش رفت زنـدگی و هـمۀ لـذتش از یـادش رفت هر که آرامش اطراف ضریحت را دید به خدا آرزوی جـنّـتش از یادش رفت سائـلی آمـده بود از تو بگـیـرد حاجت تا سلامی به تو داد حاجتش از یادش رفت درِ این خانه نداری است که قیمت دارد بُرد کرد آنکه همه ثروتش از یادش رفت هرکه شد چشم به راه تو شب اول قبر به خدا زیر لحد وحشتش از یادش رفت خیره شده چشم همه، نعمت ازین بهتر چیست ترسی از مرگ میان دل زوّارت نیست غم فـراوان شده و میکـده لازم شدهایم حضرت عشق ببخـشید مزاحم شدهایم ما به تو رو نـزده حـاجت ما را دادی سر این سفـره فـراوان مُتـنعّـم شـدهایم زندگـانی به خـدا طعـم دگر گیرد اگر بنـویـسند به دربـار تـو خـادم شـدهایـم هـمگـی در طلـب رزق محـرم امشب جلوی پنجره فـولاد تو مُحـرِم شـدهایم اربعین پیش حسین ضامن ما باش آقا غم فراوان شده و میکـده لازم شدهایم اربعـین خـانه دل ها همه نا آرام است اربعین هر که زیارت نرود ناکام است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
بهـار آمـد و بـر روی گـل تـبـسّم كرد شـكـوه وا شدن غنچـه را تـجـسّم كرد بهـار دیـد كه شمـشادها جـوانـه زدنـد شكـوفههای جـوان را نثار مـردم كرد ز سمت مشرق دلها شنید بوی بهشت بهار مست شد و راه بـاغ را گـم كرد پس از طواف حرم یا محول الأحوال بـهـار بـا نـفـس عـاشقـان تـفاهـم كـرد بهـار نیت مـعـراج داشت وقت نـمـاز بـه خـاك مــقــدم زوّار او تـیـمـم كـرد در آسـتـان رضــا «إنّــمـا یـریـد الله» كریمهای است كه روحالأمین ترنم كرد زلال اشك اگـر گـل كـند به لالـه قـسم كه با امـام رضـا میشـود تـكـلـم كرد سخـن به رسم گـلافـشانـی بهـار بگـو اگر شكست دلت در حـریـم یـار بگو: دوبــاره آمــدهام تـا دوبـاره در بــزنـم كـبـوتـرانـه در ایـن آستـانـه پـر بـزنـم به نا امیدی از این در نـمیروم هرگز اگر جـواب نـگـیـرم دوبـاره در بـزنم خـدا مرا به حـقـیـقـت ولیشنـاس كـند كه حـلـقه بر در این خانه بیـشتر بزنم خدای را كمی ای زائران درنگ كنید كه خاك پای شما را به چـشم تر بزنم من آشنـای هـمین درگـهـم، خـدا نـكـند كه رو به غـیـر بـیـارم درِ دگـر بـزنم اگرچه خارم و نسبت به گل ندارم، باز خوشم كه گـاهگـداری به باغ سر بزنم صفـای تـربـیت بـاغـبـان حـرامـم بـاد كه در مجاورت گـل دم از سفـر بزنم من از حضور تو ای ماه هاشمی خجلم مگر به اشك شود ترجمان حـرف دلم به یك نگاه تو تطهـیـر میشود دل من به یك كرشمه نمکگیر میشود دل من مرا بس است طواف ضریح تو هرگاه شكـستهبـستهٔ تـقـصیـر میشود دل من قسم به صبح جمالت كه پشت پنجرهات دخـیـل نـالـهٔ شبـگـیـر میشود دل من سرشک حاجت هر كس كه میچكد بر خاک كنار پنـجـره تـصویـر میشود دل من به چـشـم آیـنههای حـرم كه مینگـرم هـزار مرتـبه تـكـثـیـر میشود دل من به شوق آن كه به پابوس زائرت برسد به جای اشک سرازیر میشود دل من خـدا نـكـرده اگـر از تو رو بـگـردانـم اسـیـر بـازی تـقـدیـر مـیشـود دل من چگـونه قصد زیارت كـنم برای وداع مگر ز دیـدن تو سیـر میشود دل من خـدا مـرا بـه فـراق تـو مـبـتـلا نـكـنـد من و جـدایی از این آستان خـدا نـكـند
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
ای فــدای تــو زنــدگــانــیهـا آیــۀ خـــتــم مــهــربــانــیهــا بوسه بر سنگ فرش صحن شما هـسـت مــعــراج آسـمـانـیهـا پرچـمت سایه بان ایران است گـنـبـدت آسـمـان ایـران اسـت ماه ذیالقعده ماه رحمت توست عالمی زیر دین رأفـت توست با تو مشهـد چه بینـظیـر شده غـرق در نـور و دلپـذیـر شده گـفـتی یابن الشبیب گـریه کنید بر حـسین غـریب گریه کـنـید
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
ای زلالِ هـمـزبـانـی پـنـجـره فـولاد تو هـر دل ویـران مـقـیـم آن رضا آبـاد تو شوق آن دارم که دیگر دل نیاید نزد من از همان ساعت که در مشهد شده آزاد تو
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
ای که دل را تو جان و جانانی درد ما را هـمـیـشه درمـانی حـاجـتـم را نگـفـتـه میـدانـی هـرگز از درگهـت نمیـرانی ای به عـالـم پـنـاه یا سلـطان یک نظر کن نگاه یا سلطان فصل عشق است دیده بارانیست باز دل های ما خـراسانیست شب شب ماه و نقره افشانیست میزبان؛ فصل خوب مهمانیست مـیـزبـانـا مــرا مـبــر از یـاد میهمان کن مرا تو جان جـواد آمـدی آسـمـان چـراغـان شد رحـمـت کـبـریـا فـراوان شد چشم موسی ستاره باران شد جلوه ات جلوه های رحمان شد ای سـراپـای تو کـمـال عـلی آمدی شد عیـان جـمـال عـلی با تو حـتـمـاً که تا خـدا بروم بی تو حـتماً به نـاکجـا بروم جز به درگـاه تو کجـا بـروم در کــجــا در پــی دوا بــرم ای مـداوای درد بـی درمـان پای ما را به مشهدت برسان بی نگاه تو چشم دل کور است دل به لطف تو ماه پرنور است گرچه راه زیارتت دور است با سلامی زیارتم جـور است السلام ای رئـوف بی هـمـتـا ای رضـای قـبــیــلـۀ زهــرا ای پـنـاه فــقـیـر و بـیـچــاره ای امــانِ هــر آنـچــه آواره این بود هـای و هـوی نقـاره دل به جز تو رضا که را داره جان به قـربان خـواهرت آقا رد مـکـن جـان مــادرت آقـا کن عـنـایـت که با خـدا باشم سـائـل آل مـصـطـفـی بـاشـم زائـر کـوی مـرتـضی بـاشـم یک شب جمعه کـربـلا باشم مست مـولای عـالـمـیـنـم کن اربـعـیـن زائـر حـسـیـنم کـن
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
اگـر چـه دیـدن بـیـت خـدا صـفـا دارد مـدیـنـه بیـشتـر از هر کجـا صفـا دارد به کوچه کوچۀ او عطر وحی پاشیدند عبورکردن از این کوچه ها صفا دارد دوباره بوی شکـفـتن رسیده و گـفـتـند حـریــم گـلـشـن سـبـز ولا صـفـا دارد خدا به نجمه عطا کرد نجـم ثـاقـب را فضای نُه فلک از این عطا صفا دارد خبـر دهـید که آمد رئـوف اهـل البـیت زمیـن به یُـمـن قـدوم رضا صفا دارد جمال روشن شمس الشموس دیدنی است جهان ز جلوۀ شمس الضحا صفا دارد از این وجود مقّدس ببین پس از یک قرن هـنـوز ایـن حـرم دل گـشـا صفا دارد بیـا به سیـر گـلـستـان روضـة الـجـنـه که این بهشتِ امـیـد و وفـا صفـا دارد فضای این حرم قدس غرق توحید است نفـس کـشیـدنِ در این فضا صفا دارد تـفـاوتی نـکـند جای جای این گـلـزار رواق و مسجد و صحن و سرا صفا دارد زلال زمــزم اشـک مـجـاور و زائــر به شور و حال رضا یا رضا صفا دارد در این حـریم دل زائران حضرت او میان خلوت و اشک و دعا صفا دارد هزار عـقـده ز دل باز می شود این جا زبـس که این حـرم با صفا صفـا دارد حـریـم اوست حـرمـخـانـۀ خـداونـدی چـنان که دیـدن عـرش علا صفا دارد ز تشنگـان حـریمش بپُـرس می گـویند چــقــدر دیــدن آب بــقــا صــفــا دارد اگرچه گـنبد فـیـروزه فام او زیبـاست نـظـر بـه گـنـبـد زرد طـلا صفـا دارد غبار درگه این آستـان شـفـاخـیز است بـهــار رحـمـت دارالـشـفـا صفـا دارد جبین گـذار دمـی بر سر قـدمـگـاهـش بـبـین که دیـدن آن جـای پا صفـا دارد هنوز مکـتب عـلم و فـضیـلت و تـقـوا ز نــور عـالــم آل عــبـا صــفــا دارد گرفته شوکت و فّـر از ولایتـش دل ها اگر که خـانـۀ دل هـای مـا صـفـا دارد دمی که او به شفاعت به حشر برخیزد خـدا گواست که یـوم الجزا صفـا دارد شکـوفـه بـار شده طبـعـم از تـوّلایـش مگو که شعـر «وفائی» چرا صفا دارد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
بـرای آمـدنـت نجـمـه بـی قـرارت بود هـزار سـرِّ مگـو دیـد و رازدارت بود مدیـنـه شـاهـد شب زنـده داری موسی تـمـام بـارقـه هـا نـیـز در مـدارت بـود ارادۀ ازلــی بـا عــلــی رقــم خــورده رضای حق به رضای تو اعتبارت بود چـقـدر پـاقـدم تـو فـرشـتـه خـلـق شده نگـاه فـاطمه ازعرش در زیـارت بود شـنـیـد حضرت یکتا شـهـادتـیـنـت را یقین که حضرت جبریل هم کنارت بود تـو پــارۀ تـن پـیـغـمـبـر خـدا هـسـتـی شـبـیـه فـاطـمـه شأن بـزرگـوارت بود تو آمدی که ولایـت شود به تو کـامـل خوش آمدی که امامت در انتظارت بود اگـر نـبـود نـدای حـدیـث سـلـسـلـه ات چگونه سلسلۀ شیـعـه رستـگـارت بود خـدا ادامـۀ موسی بن جعـفـرت خوانده و اوست نور دو چشم پیمبرت خوانده تـو انــتــفـــاضــۀ الله اکـــبـــری آقـــا تـو خــیـزش هــنــر دیـن داوری آقــا تو انقـلاب جـدیدی ز دین به پـا کردی یقـین حکومت دین را تو رهـبـری آقا تو نـور قـافلۀ راسـخـون فی الـعـلـمـی تـویـی کـه عـالـم آل پــیــمــبــری آقــا به رغـم دشـمـن دیـریـنـۀ بـنـی هـاشم تـو از الـسـت ولـیـعـهـد حـیـدری آقــا قسم به سورۀ کـوثر که بعد مادر خود تویی که خـیـرکـثـیری تو کـوثـری آقا به پیش اهل نظـر کـعـبـۀ حـقـیـقـی تو تو قـبـلـه ای تو امامی تو سـروری آقا رئوفی و هـنـر تو حـکـومت دلهـاست چـه دلـنـوازی و چـه ذرّه پـروری آقا تو یـوسـف دل مـایی و یـوسف زهـرا و ما هـمه سـرِ کـویِ تو مـشـتـری آقا روانـۀ حـرمـت با هـزار حـج شـده ایم که زائر حـرم ثـامـن الحـجـج شـده ایم تویی که داده ای احساس، قلب ایران را بهشت کرده ای از مقدمت خراسان را تمام مـملکـت شـیـعـه شد قـدمـگـاهـت دمی که لطف تو بارید کشور جان را بـه خـیـر مـقـدم تـو لـشـگـر فـدایـی ها ز یـادها بـبـرد صبح عـیـد قـربـان را طلوع شمس ولایت ز مشرق این خاک به عـالـمـی بـبـرد آفـتـاب و بـاران را به خانوادۀ موسی بن جعفرش سوگـند خدا به ملک رضا مژده داد ایـمان را به اهل فارس پیمبر به خطبه ای فرمود: که نـور عـلـم بگـیـرد دیـار سلمان را به فرش های حرم بسکه عرش پیماییست کـسـی بـهـا نـدهـد قـالـی سـلـیـمـان را قسم به روح خدا و وصی او که خدا از این دیار شکسته ست شاخ عدوان را دعـای تـو نـفــس قــدسـی ولایـت شـد که راه قـدس هم از کـربـلا هدایت شد کـجـاست زنـده دلی تا بـبـیـند از جاده دل رئــوف تــو و عــاشـقــان دلــداده به سوی روضۀ رضوان قلوب، در پرواز بـه دسـت، پــرچـم رزمـنـدگـان آزاده از این حـرم شهدا راه جبهه را رفـتند خداست شاهد یـاران دست و سر داده چه کـرده ای تو مگـر با دل محـبـانت که سر ز پـا نشنـاسنـد و مست، از باده تویی که همدل و هم صحبت فقـیرانی بـرای حـاجـت مــردم هـمــاره آمــاده به بی کسان و غریبان پناه و هـمدردی میان خـسته دلان هم نـشینی ات ساده به نوکران وغلامان چه خوش نظر داری کنار سـفـرۀ خود سـر به زیر و افـتاده به روی خـلـق نـیـاری گـنـاه پـنـهـانی به کـلـب هـم اگـر آیـد، دهـی تو قـلاده دل از تو کرب و بلای حسین می خواهد زیـارت نجف و کـاظـمـیـن می خواهد
: امتیاز
|
سرود ولادت امام رضا علیه السلام
صلوات خدا به تو که بضعۀ پیغـمـبری صلوات خدا به تو که آیه ای از کوثری صلوات خدا به تو که چون گلی معطّری صلوات خدا به تو که جلوه ای از داوری اللهّم صلّ علی؛ علی ابن موسی الرّضا (۴) ************************** خدا از من رضا شود گر قلب تو رضا شود از فیض تو هر شوره زار گلشنی با صفا شود بیماریِ جان و دلم در حَرَمت صفا شود گواهیِ نوکری ام با دست تو امضا شود اللهّم صلّ علی؛ علی ابن موسی الرّضا (۴) ************************** منم منم آنکه کند هر لحظه هر جا یاد تو خوانم خوانم إذن دخول دمِ بابُ الجوادِ تو بستم آقا دخیلِ جان بر پنجـره فـولاد تو کبوترم کبوترم در صحـنِ گوهرشادِ تو اللهّم صلّ علی؛ علی ابن موسی الرّضا (۴) ************************** من سائلی در مانده ام صدقه بر گدا بده مُرده ام از فرط گنه بر روحِ من بقا بده شک و سوز و حالِ دعا بر منِ بی نوا بده جان مرا از من بگیر به من یک کربلا بده اللهّم صلّ علی؛ علی ابن موسی الرّضا (۴)
: امتیاز
|
سرود ولادت امام رضا علیه السلام
دامـان نجـمه؛ گـشته گـلباران آمد به دنیـا؛حـضرت سلطـان چو اهل عرش اعـلا ** بگـو به دخت طاها ** چشمت روشن یا زهـرا صل علی محمد؛ امام رضا خوش آمد؛ صل علی محمد؛ امام رضا خوش آمد ********************************************* بـضـعـۀ احـمد؛حجّـت سـرمـد ثامنُ الحـجـج؛ آمـد خـوش آمد هـشتـمـیـن نــورِ خــدا ** آمـد آمـد به دنـیـا ** چـشمت روشن یا زهـرا صل علی محمد؛ امام رضا خوش آمد؛ صل علی محمد؛ امام رضا خوش آمد ********************************************* گـردیـده نــازل؛ آیـات کــوثـر بر صحـیفـۀ؛ موسی بن جـعـفر گوید مبـارک بادا ** هـر لاله ای به صحرا ** چشمت روشن یا زهـرا صل علی محمد؛ امام رضا خوش آمد؛ صل علی محمد؛ امام رضا خوش آمد ********************************************* موسی بن جعفر؛بر ما نظر کن شام غـربتِ؛ ما را سحـر کـن مــا گـرچه پُـر خــطـائـیـم** دلــدادۀ شــمـایـیـم ** مـحـبـیـن رضــائـیـم صل علی محمد؛ امام رضا خوش آمد؛ صل علی محمد؛ امام رضا خوش آمد ********************************************* یـا سـیــدنــا؛ وَ یــا مـــولانــا بـه حـقّ جـواد؛ اُنــظُـر الـیـنـا ای حجّـت خــدایـی** خــورشـیـد هـل اتـایـی** مـا را کـن کـربـلایـی آوای چـشم گـریـان؛ جـانم حسین حسین جـان؛ جـانم حسین حسین جـان
: امتیاز
|
سرود ولادت امام رضا علیه السلام
آمــده دنــیـا؛حـجـت یــزدان ضامن آهو؛حضرت سلطان جشـن مـیـلاد گــل پـیـغـمـبـر اسـت چشم عاشقان ز خوشحالی تر است ذکر لب ارض و سمـا خوش آمدی امام رضا آیــه هـای مـحـکــمـه خـوش آمـدی ای امـام مــا هــمـه خــوش آمــدی نـور دیــدگـان مـوسـی بـن جـعـفـر ای عـزیـز فــاطـمـه خـوش آمــدی سیدی سیدی اباالحـسن؛ سیدی سیدی اباالحـسن؛ سیدی سیدی اباالحـسن ثامنُ الائمه یا امام رضا؛ ثامنُ الائمه یا امام رضا؛ ثامنُ الائمه یا امام رضا ******************************************** دامن نجـمه؛ گـشته گـلباران آمــده روحِ؛ پــیـکــر قــرآن ای ســــلامِ انــبــیــاء بــر روی تو عـالــمـی بُــوَد فــقــیــر کــوی تــو ای کعـبـۀ مهـر و وفـا عــالــمِ آلِ مـصـطـفـی حـور و هم مَلَک چو انسان مدیونِ جــود و لـطـف بـی کـرانـه ات آقـا مـی زنـــد پـــر دلِ دلـــدادگـــانــت بـــر روی نــقــاره خــانــه ات آقــا سیدی سیدی اباالحـسن؛ سیدی سیدی اباالحـسن؛ سیدی سیدی اباالحـسن ثامنُ الائمه یا امام رضا؛ ثامنُ الائمه یا امام رضا؛ ثامنُ الائمه یا امام رضا ******************************************** دست من خالی؛ لطف تو بی حد کوی حاجاتِ؛ عاشقان مشهد مـن اگـر چـه رو سـیــاهــم و بــدم ســائـل گــوشــه نـشـیـن مــشــهــدم بــده تــو در راهِ خــدا سـیـدی یـا امـام رضـا فـیـض رحـمـت دمـادم می خـواهیم بـر گـل دو دیـده شـبـنـم می خواهیم بــوی عــطــر کــربـلایــی هـا آیــد ما ز توـ رزق مـحـرّم می خـواهـیم سیدی سیدی اباالحـسن؛ سیدی سیدی اباالحـسن؛ سیدی سیدی اباالحـسن ثامنُ الائمه یا امام رضا؛ ثامنُ الائمه یا امام رضا؛ ثامنُ الائمه یا امام رضا
: امتیاز
|
سرود ولادت امام رضا علیه السلام
مقدم شـاه دین، نـور حقّ الیقـیـن، حجت هشتمین؛ تهنیت باد ای عشق تو رُکنِ ایمانم یا مـولانـا یا رضا جـانم یا مـولانـا یا رضـا جـانـم؛ یا مـولانـا یـا رضـا جـانـم (۲) ************************************ مقدم تو شَهـا، ماه ذلـقعـده را، داده نـور و صفـا، یـابن زهرا بر محبین مدح تو خوانم یا مـولانـا یا رضا جـانم یا مـولانـا یا رضـا جـانـم؛ یا مـولانـا یـا رضـا جـانـم (۲) ************************************ غرق شور و سُرور، کُلّ دلها بُوَد، دست زهرا بُوَد، عیدی ما من سـائـل لطف سلطانـم یا مـولانـا یا رضا جـانم یا مـولانـا یا رضـا جـانـم؛ یا مـولانـا یـا رضـا جـانـم (۲) ************************************ دل به عشقت اسیر، رأفتت بی نظیر، دست ما را بگیر، یابن زهرا آمـدم بـا چـشـم گـریـانـم یا مـولانـا یا رضا جـانم یا مـولانـا یا رضـا جـانـم؛ یا مـولانـا یـا رضـا جـانـم (۲)
: امتیاز
|
سرود ولادت امام رضا علیه السلام
آمـده به دنیا فرزند فـاطـمـه مـبارک مـیـلاد ثـامنُ الائمه رسیده سلطـان ملکِ اِرتضا گـلِ پیغمبر و جانِ مرتضی شده ذکـر دلها یا امام رضا (۲) نامِ زیبای او بر لبها زمزمه مـبارک مـیـلاد ثـامنُ الائمه آمـده به دنیا فرزند فـاطـمـه مـبارک مـیـلاد ثـامنُ الائمه ***************************************** بُوَد مدیحه خوان از شادی احمد شده جلوه از لطف حیّ سرمد جــمـالِ عـالِــمِ آلِ مــحــمـد (۲) او بوَد امامِ اهـل عـالـم همه مـبارک مـیـلاد ثـامنُ الائمه آمـده به دنیا فرزند فـاطـمـه مـبارک مـیـلاد ثـامنُ الائمه ***************************************** امامی که حرف دل را میداند دعا بر احوال سائل میخواند گـدا را نا اُمـیـد بر نگرداند(۲) رسانده کرم را دیگر بر خاتمه مـبارک مـیـلاد ثـامنُ الائمه آمـده به دنیا فرزند فـاطـمـه مـبارک مـیـلاد ثـامنُ الائمه ***************************************** من از روز ازل دل بر تو دادم به خاک راهت از اوّل فتادم شب اوّلِ قـبر برس به دادم(۲) ای آیاتِ حُسنَت بُرهانِ مُحکمه مـبارک مـیـلاد ثـامنُ الائمه آمـده به دنیا فرزند فـاطـمـه مـبارک مـیـلاد ثـامنُ الائمه ***************************************** دعا کن ای یادت آرامِ جانم که قـدر تـوفـیـقـاتم را بدانم حـسیـنی شوم حسیـنی بمانم(۲) به حقّ شهیـدِ کـنار عـلـقـمه مـبارک مـیـلاد ثـامنُ الائمه آمـده به دنیا فرزند فـاطـمـه مـبارک مـیـلاد ثـامنُ الائمه
: امتیاز
|
سرود ولادت امام رضا علیه السلام
قـبـلـۀ اهــل یــقــیــنــی نــور سـمـا و زمـیـنـی تـو امــامِ هــشـتـمـیـنـی عـزیز زهرا، مولا(۳) سیّدی یا ابالحسن(۳) یا امام رضا مولا (۲) یا امام رضا ********************************** از خــداونــد آکـنـده ای حضرت حق را بنده ای تو صـفـای ذِالـقعـده ای بضعۀ طاهـا، مولا(۳) سیّدی یا ابالحسن(۳) یا امام رضا مولا (۲) یا امام رضا ********************************** از دو عالَم دل می بری سورۀ نـور و کـوثـری جان موسی بن جعفری محـبوب دلها، مولا(۳) سیّدی یا ابالحسن(۳) یا امام رضا مولا (۲) یا امام رضا ********************************** ای بهـشت ما مـرقـدت روی دل سوی گـنبدت قـبـلـۀ حاجـت مشهـدت ای امـید مـا، مـولا (۳) سیّدی یا ابالحسن(۳) یا امام رضا مولا (۲) یا امام رضا ********************************** بــر دل مــا جــلا بــده عـطـر و بـوی ولا بده اربـعـیـن کــربـلا بــده حـقّ شـهـدا، مـولا (۳) سیّدی یا ابالحسن(۳) یا امام رضا مولا (۲) یا امام رضا
: امتیاز
|
سرود ولادت امام رضا علیه السلام
دل با صفا شد،شب جشن رضا شد حاجت قـلـب کـلّ عاشـقـان روا شد ارض و سماوات، پر از نور خدا شد حاجت قـلـب کـلّ عاشـقـان روا شد بـوسیـده بابا صورت تـمـام بود و هـست خود، جـانم جـانم حضرت نجمه دسته گل گرفته روی دست خود،جانم جانم مولا مولا عـلی بن موسی؛ مولا مولا عـلی بن موسی (۴) ************************************ مظهر سبحـان، بهار عـشق و ایـمان ای پسر حیدر و زهرا یا رضا جان حاجتـمان است، فـدای تو کنیم جان ای پسر حیدر و زهرا یا رضا جان از قـدمَـت جـان و دل مـا هـمـه با صـفـا شده، مـولا مـولا پُـر از شـمـیـمِ رحـمـت و رایـحـۀ خــدا شـده، مـولا مـولا مولا مولا عـلی بن موسی؛ مولا مولا عـلی بن موسی (۴) ************************************ همیـشه هر جا، خـوبِ با شما باشیم آرزو داریم عـرفـه کـربـلا بـاشـیـم مثـل شـهـیـدان، به راه خـدا بـاشیـم آرزو داریـم عـرفـه کـربـلا بـاشیـم دعـا کـن آقا که ما هم فـدایـیِ مـکـتـب بـشـیـم، ان شـاءالله هـم سُـفـرۀ مــدافــعــان حـــرم زیـنـب بـشـیـم، ان شــاءالله مولا مولا عـلی بن موسی؛ مولا مولا عـلی بن موسی (۴)
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
مژده ای اهل رضا، روی رضا پیدا شد جـلـوۀ حُـسـن الـهـی به فـضا پـیدا شد ضـعـفـا! روی به گـلزار ولایت آریـد که گـل روی معـیـن الضّعـفـا پیـدا شد غنچۀ نجمه به دامان سحر گاه شکفت بـوی گـل در نـفـس باد صبـا پیـدا شد عـلـوی طلعت او آینۀ حُـسن خـداست بـر هـمـه آیـنـۀ حُـسـن خــدا پـیـدا شـد موسی آن طلعت نادیده که در طور ندید صبـحـدم در حـرم مـوسی ما پیـدا شد جـلـوۀ بـاطـن اسـرار نهـان را نگرید بـه خــدا آیـنـۀ غـیـب نــمـا پـیــدا شـد جـان فـشـانـیـد که جانان دو عـالم آمد درد آریـد کـه نـاگـفـتـه دوا پــیـدا شـد نجمه را نـجـمـه نخـوانید خـدا می داند این سپهری است کز او شمس ضحی پیدا شد به دعـا دست بر آریـد چرا خـامـوشید قــبـلـۀ حـاجـت اربـاب دعـا پـیـدا شـد چنگ بر چنگ زن آهنگ غریبی بنواز چه نشستی که غـریب الغـربـا پیدا شد کـعـبـۀ جـان به حـرم خانۀ مـوسی آمد یا که در مروۀ دل، نور صفا پـیدا شد سـورۀ فــتـح بـخـوانـیـد عـلـی مـیآیـد آیـت صـبـر بـیـاریـد رضـا پــیـدا شـد با قضا گـوی که مـولای قـدر مـیآیـد با قدر گوی، که سلطان قضا پیـدا شد اهل ایران همه جان از پی ایثـار آرید که ولی نعـمت و مولای شما پیـدا شد کیـمـیـائی نظری آمده کز یک نگهش از درونِ سـیـه سنـگ، طـلا پیـدا شـد اخـتر برج ولایت چه مبارک سر زد مـاه افـلاک ولایـت چه بـجـا پیـدا شـد گر چه گفتند که در خوف و رجا باید بود خـوف از خـویش بـرانید رجا پیدا شد آمد از راه کریمی که به باب کـرمش تـاج شـاهی به قـدم های گـدا پیـدا شد ای زغم خسته برو غصّه به دریا افکن ای گـره بـسـتـه بیا عـقده گشا پیدا شد برق رحمت زد و اوراق غضب را سوزاند قـلـم عـفـو پـی مـحـو خـطـا پـیـدا شـد نقش شیر از نگهش شیر ژیانی گردید بی عصا معجز موسی و عصا پیدا شد نه به محشر نه به برزخ نه به میزان نه صراط این چراغیست که نورش همه جا پیدا شد لالــۀ آرزوی آل مــحـــمّــد رویـــیــد گوهر گمشدۀ اهل ولا پیدا شد پیدا شد تا چو میثم به درش دست گدائی نگرفت کس ندانست در این خانه چه ها پیدا شد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
باز در عـرش خـدا ولوله برپا شده است دري از عرش به سمت دل ما واشده است ازدحــام اسـت در ِبــيـت امــام هــفــتــم جن و انس و ملك آنجاست چه غوغا شده است هـمـگـي با دلـتـان راهـي آنـجـا بـشـويـد همه تـبـريك بگـوييـد كه بـابـا شده است آنكه عـالم هـمگي محـو جـمـالـش هستند به رخ گل پسرش محـو تماشا شده است آمــده آنـكـه نــوشـتــنــد شـبــيــه زهــرا پاره جان و تن حضرت طاها شده است پسر حـضـرت مـوسـي به جـهان آمده و همرهش در همه جا حضرت عيسي شده است السلام اي همه جا حضرت خورشيد شده روز ميلاد تو در هر دو جهـان عـيد شده با تو هر روز خراسان به خودش مي بالد نه خراسان همه ايران به خودش مي بالد نه خـراسـان و نه ايـران به خـداوند قسم هـمۀ عـالـم امـكـان بـه خـودش مـي بالـد چونكه روي لب تو لحظه به لحظه جاريست ثـانـيـه ثـانـيـه قـرآن به خـودش مي بالـد مـنـتـسب بر تو شده گـنـبـد و ايوان طلا اين شده گـنـبـد تـابان به خـودش مي بالد من قسم ميخورم اين واژه برازنده توست با شـما واژۀ سـلـطـان به خودش مي بالد چونكه درگوشۀ ايوان تو جا خوش كرده برسر خوان تو مهمان به خودش مي بالد يوسفان در دو سـرا محـو رخ ماه تـوأنـد پـادشـاهـان جـهـان بــنـده درگــاه تـوأنـد سجده در گوشه ايوان طلايي عشق است نوكري بر سركوي تو خدايي عشق است هر كسي عاشق پابوسي ليلاي خود است در دم مرگ كـنارم تو بيايي عشق است ضامن آهوي صحرا شدنت جاي خودش اينكه در روز جزا ضامن مايي عشق است تا ابـد قـبـلـه نماي دل من سمت شماست اينكه در كشور ما قبله نمايي عشق است همه عـرش و زمين را به گـدايـي بدهند باز ميگويد از اين خانه گدايي عشق است كعبه و كرب وبلا هر يكشان عرش خداست اينكه هم كعبه و هم كرببلايي عشق است اي كه در كشور ما عـرش مـعـلا داري آنچه خـوبان هـمه دارند تو يـكجـا داري اي كه در چهره خود شمس منوّر داري در شـجـرنـامـۀ خـود نـام پـيـمـبـر داري نــــوۀ صــادقــي و ذرّيـــۀ شــيــر خـــدا خوش به حال تو كه چون فاطمه مادر داري فـرصت جـنگ نشد تا كه بـفـهـمـند همه تو به بازوي خودت قدرت حـيـدر داري همه درصحن تو مشغول به کاري هستند چـقـدر دور وبـرت خادم و نـوكر داري چه بزرگـان كه ميان حـرمت خاك شدند توخودت ماهي و دور و برت اختر داري با جوادت برو در سوريه زينب تنهاست تو حـسين ابن عـلـي هستي و اكـبر داري تـيـغ بــردار و پـنــاه حـرم زيـنـب شــو ما سـپـاهـيـم و تو صاحب علم زينب شو تو خودت بر سر دوشت علمش را داری در دلـت روضۀ آن قـد خـمـش را داری گرچـه در کـشـور ما از حـرم او دوری از هـمـین دور هـوای حـرمش را داری بارها سـوریه رفـتی به طـواف حـرمش حـتـم دارم کـه غــبــار قـدمـش را داری بار آخر که رسیدم حرمت، محزون بود به گمانم که تو در سینه غـمش را داری بکـش آهـی که پـلـیـدان همگی دق بکنند مطمئـنـم که تو در سیـنـه دمش را داری بـنـویس عـمـۀ من خـود سـپـرمـولا بـود بنـویـس از تـه دل، تـو قـلـمـش را داری بنویس عمه ما مثل دُری در صدف است هرکه توهین بکند با خود مولا طرف است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیه السلام
ای مه ذیـقـعـده امشب آفـتـاب آورده ای یا جـمـال احـمـد خـتـمی مـآب آورده ای یا ز جوف کعبه با خود بوتراب آورده ای شادی و شور نشاط بی حساب آورده ای در کـویـر تـشنـۀ تـوحـید، آب آورده ای با نـسـیـم صبحـدم بوی گـلاب آورده ای نـور بـخـش دیـده و روشنـگـر دل را ببین پیـش تر از نـیـمۀ مـه، مـاه کـامـل را ببـیـن دوسـتـان عـید آمده عـید آمده عـید آمـده عید دین، عـید ولایت، عـید توحـیـد آمده قـبـلـۀ جـان، کـعـبـۀ دل، نـور امّیـد آمـده جان به وجد و دل به شوق و لب به تمجید آمده بر همه خورشیدها، تابنده خورشید آمده فیض دائم؛ عـقل کامل؛ عـلم جـاوید آمده شمع محفل آفتاب و نقل مجلس انجـم است لـیـلـۀ مـیـلاد مـسـعـود امـام هـشـتـم اسـت نجمه ای خورشید و ماه و اختران پروانه ات نجـمه ای از بحـر موّاج ولا دُردانـه ات بوی گل نه بوی جنّت آید از ریحانه ات میزند یک بحر کوثر موج در پیمانه ات می وزد بر آسمان، نور خـدا از خانه ات یوسف زهرا نهاده سر به روی شانه ات جان قرآن، پارۀ تن بر رسول است این پسر نازنین فرزند زهـرای بتول است این پسر این نه یک طفل است، این فرمانده ملک قضاست رهـبر مُلک قضا و شافع روز جزاست خرّم از فیضش زمین و روشن از نورش فضاست هم پیامش دل فروز و هم کلامش جان فزاست روح قرآن جان احمد نور چشم مرتضاست این پناه بی پناهان قـبـلـۀ عالم رضاست این ولیّ حق وصیّ هـشـتم پـیـغـمـبر است هفت دریای ولایت را یـگـانه گـوهر است این پسر در بنـدگی کـار خـدائی می کند این پسر بر اهل عـالم کـبـریائی می کند این پسر از انس و جان مشکل گشائی می کند این پسر از آفـریـنـش دلـربـائی می کـند این پسر پـیـر خرد را راهنمائی می کند این پسر بر کلّ خـلـقت پیشوائی می کند در گـل رخسار او تـصویر احـمـد را ببین چـشـم بـگـشـا عـالـم آل مـحــمّـد را بـبـیـن ای مزارت خاتم و ملک جهان انگشتری ای گدای درگهت را بر سلاطین سروری میکند خورشید گردون را جمالت رهبری مشتری گردیده در بازار حُسنت مشتری در لـبـاس بـنـدگـی داری جـلال داوری گـنـبـد زرّیـن تـو کـرده زعـالـم دلـبـری رهــنــمـای آدم و روح و روان عــالــمـی ای نـثـار خــاک زوّار تـو جــان عـالــمـی مهـر تو گـنج خـدا و قلب ما ویـرانه ات روی تو شمع وجود و جان ما پروانه ات خلق عـالم تشنه کـام جام سـقّـا خـانه ات طایران سـدره را توفـیـق آب و دانه ات می کند خَـلقـت گـدائی بر در کاشانه ات شرمگین از مرحمت، هم خویش هم بیگانه ات زادۀ موسی امام هـشتـمین شمس الـشّموس جان مائی گرچه باشد مرقدت در شهر طوس اخـتـران آسـمـان شـمـع شب تـار تـوأند خوب رویان زمین گل های گلزار توأند صد چو یوسف با کلاف جان خریدار توأند شهـریـارانِ دو عـالم عـبـد دربـار توأند حوریان باغِ رضوان خـاک زوّار توأند بی پـنـاهـان جهان در ظـلّ دیـوار توأند انبـیا گـیرند قـبـرت را چو جان خود به بر گـاه در پـائـیـن پـا و گــاه در بــالای ســر لطف تو لطف خدا و بیت تو بیت خداست هر فقیر این جاست سائل، هر غنی این جا گداست هر چراغی در حریمت مشعل نورالهدی است خادم درگاه تو بر شهریـاران مقـتداست روز و شب جبریل را گرد رواقت این نداست وای بر آن کس که از این خاندان راهش جداست بوده حـقّ را مـتّـقّـی و زاهـد و عـابـد بسی بـی ولای تو خـدا راضی نگـردد از کـسی گر چه من سر تا بپا، پا تا به سر آلوده ام لحظه لحظه بر گـناه خویشتـن اَفزوده ام چهـره بر خاک قـدوم زائرانت سـوده ام تا ببوسـم تـربـتـت را راه ها پـیـمـوده ام دوستـدار آل عـصمت بـوده ام تا بوده ام در تمام عمر، جـز مـدح شما نـسروده ام عادت تو لطف و احسان، کار من جرم و گناه ای همه احسان؛ نگاهم کن نگاهم کن نگـاه ای همه وقف ثنایت طبع روح افزای من دین من آئین من دنیای من عـقـبـای من نـغـمـۀ من نـالـۀ من شـور من آوای من رهـبـر من هـادی من سید و مولای من کعبه و رکن و صفا و مروه و مسعای من آستـانـت در دو دنیـا جـنّـة الاعـلای من (میثم) سـر تا به پا غـرق گـنـاهـم یا رضا مهـر تو فـرداست تنها تکـیه گـاهم یا رضا
: امتیاز
|